تنها راه هاشمي عشق بازي كردن است . به راه دوست دل باختن است . چون رسيد كارها بر گلوگاههاي هواهاي درون . بر هم ريختن بازي دنيا و باز دوباره بازي كردن بر مدار دلبر است .
هاشمي شيطان را بيچاره كن . هاشمي . هاشمي به خنده دشمنان پوزخندي بزن . اين لباس ه بيست ساله . اين لباس ه چرك و پينه بسته را . اين لباس ه لانه شيطان كرده را . اين فكر و احساس خمود افتاده را . از تن و جانت بكن . باز هم هواي تازه گيها . فكر نو . فكر دلبري با دلدار كن .
هاشمي موريانه ها خيلي وقت است . در خانه ات لانه كرده اند . آنوقت كه به زور به تزوير امير كبيرت كرده اند . آن نيم تنه برنزي غلام شيطان كرباسچي يادت هست ؟ آن طرز نشستن پا دراز بر صنذلي در سخنرانيها يادت هست ؟ آن شيخوخيت ها . شيخوخيت گويان اطرافت يادت هست ؟آن باد دماغي كه در گلو داشتي . افتاده بود در سرت يادت هست ؟
تاريخ از اين داستانها بسيار دارد . شيطان از بهشت بيرون افتادن ها بسيار دارد . در مسير اوج بودن . افتادن در سقوط بسيار دارد .
دنيا دار بلا ست . دار فناست .
در اين دنياي پر بلا بجز عشق بازي با خدا هيچ راه نجاتي هويدا نيست .
اين دنياي نابكار . از مثل تو بشته ها ساخته تا كنون . هيچ خيالش نيست .
فكر خود كن . بازيها را رها كن . راه ديگري بجز عشق بازي و سر و دل باختن با خدا نيست