قلم چرخيد و فرمان را گرفتند ورق برگشت و ايران را گرفتند
به تيتر «شاه رفت ِ» اطلاعات توجه کرده کيهان را گرفتند
گرفتند و گرفتن کارشان شد هرآنچه خواستند آن را گرفتند
به هر انگيزه و با هر بهانه مسلمان نامسلمان را گرفتند
سراغ سفره ها، نفتي نيامد وليکن در عوض نان راگرفتند
يکي خان بود از حيث چپاول دوتا مستخدم خان را گرفتند
فلان ملا مخالف داشت بسيار مخالفهاي ايشان را گرفتند
چو شد در آستان قدس دزدي گداهاي خراسان را گرفتندبه جرم ارتداد از دين اسلام دوباره شيخ صنعان را گرفتند
به اين گله دوتا گرگ خودي زد خدائي شد که چوپان را گرفتند
همه اينها جهنم، اين خلايق ز مردم دين و ايمان را گرفتند