سلام. من يكي مقلدين آقا هستم وليكن با اتفاقاتي كه اخيراً در جامعه رخ داده و نيز سكوت آقا در اين زمينه ، مرا نسبت به ايشان دچار ترديد نموده و اگر پاسخي روشني به من ندهند ، تقليد خود را از ايشان برداشته و خدا مي داند چه به سر من خواهد آمد؟ حضرت آقاي خامنه اي ، شما رهبري جامعه اي به اصطلاح اسلامي را بر عهده داريد و خود بهتر مي دانيد يكي از شاخصه هاي جامعه اسلامي ، وجود عدالت در آن است ، كه اگر عدالت در آن جامعه نباشد ، ديگر به آن جامعه نمي توان گفت جامعه اسلامي لذا عاجزانه از شما خواستارم سريعاً به سوالات اينجانب جواب بدهيد تا اعمالم تحت پوشش اين شكي كه نسبت به شما پيدا كرده ام از بين نرود.
سوال اول: چگونه است كتاب شراب طهور آقاي مهدي طيب كه در زمينه معرفي عرفان ناب اسلامي است در سال 90-89 توسط گروهي از دانشمندان ارتش جمهوري اسلامي ايران به عنوان كتاب اول در انتشارات ارتش انتخاب مي شود و امسال اينچنين ترور شخصيتي مي گردد؟ اين تناقض چه معنايي دارد، آيا غير از اين است كه دستان كثيفي دركارند تا عرفان ناب اسلامي را از بين ببرند؟
سوال دوم: طبق گفته آقاي مرجع نياورنشين ،آقاي شيخ مرتضي تهراني كه در حال حاضر قريب به 70 سال دارند، آقاي مهدي طيب نزديك به 30 سال است از دستگاه هاي امنيتي كشور هاي ديگر حقوق مي گيرد ، اگر چنين است ، ما دم خروس را باور كنيم يا قسم حضرت عباس عليه السلام را چون در صورت درست بودن صحبت آقاي تهراني ، پس استاد طيب بايد خانه اي در بهترين نقطه تهران با كاملترين امكانات را داشته باشند، لطفاً تحقيق كنيد چون آنچه كه ما ديده ايم آقاي مهدي طيب در منزلي زندگي مي كنند كه ديوارهاي خانه اش از شدت نم و رطوبت در حال ريختن است و مطلب ديگر اينكه كه اگر حرف آقاي تهراني درست باشد ( كه نيست ودروغ محض است) پس زهي به دستگاه اطلاعاتي ما كه شخصي 30 سال از كشورهاي ديگر حقوق گرفته و به خيال باطل آن آقا ، جاسوسي كرده و دستگاه امنيتي كشور ما متوجه نشده است ، پس بايد به اين جاسوس دست مريزاد گفت.
آقاي دوست داشتني
دانه هاي برنج را که دانه دانه از روي پارچه ي سفيد جمع مي کند دانه هاي جمع شده را که مي ريزد کنار غذاي هنوز خورده نشده تازه مي فهمم کشيده شدن امتداد آن پارچه سفيد از روي ميز تا روي پاهايش، براي تميز ماندن عبايش نيست؛ براي تميز ماندن برنج هاست که از قاشق که مي افتند، از خوردن نيفتند…
با يک دست و آن هم با دست چپ، غذا خوردن سخت است؛ گاهي برنج ها مي ريزد ديگر…
سلام.اولين باره ک ميام ب وبتون.خيلي عاليه!
ي روحه عجيبي داره.مطالبش هم واقعا قشنگه.
آزادي بيان؟؟!!!
شما اجازه ميدي تو وبلاگت،جايي كه يه حريم خصوصي واسه نوشته هاته همچين نظراتي نوشته بشه؟؟؟
آخه به اين ميگن آزادي بيان؟؟؟؟آزادي بيان اينه كه اجازه بديم به مقتدامون توهين كنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واي خدا داره خون خونمو ميخوره....يعني وواقعا برام غير قابل تحمله كه همچين توهيني رو بشنوم....شما كه عاشق سينه چاك(!) ولايتي چرا؟؟؟
در ضمن اون نظر افتضاحي كه يه لامذهب گذاشته و شما تاييدش كردي همه چيزو نشون ميده.
سلام برادر!
ممنون از اينکه سر زديد!مطلبتون واقعا قشنگ و پر مفهوم بود.واقعا حضرت ماه تنهاست و خيلي از کساني که به ظاهر ستاره ماه هستند تير به قلب آن نازنين مي زنند و بعد مي پرسند:چرا آقا آرزوي مرگ مي کنند؟
آهاي!عمارها!علي تنهاست...