• وبلاگ : با ولايت
  • يادداشت : آيا خاتمي مي آيد ؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 126 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + .... 
    با سلام و عرض احترام...
    1-ما تابع آراء ملت هستيم، ملت هر طوري رأي داد، ما هم از آنها تبعيت مي كنيم
    صحيفه نور ، ج 4 ، ص 181.

    2-مردم يكي را تعيين مي كنند براي اين كه رئيس جمهور باشد، ما هم رأي مان را علناً به مردم اظهار مي كنيم كه آقا، آن كه من مي خواهم اين است. شما ميل داريد به اين رأي بدهيد، ميل نداريد خودتان آزاديد... آراء عمومي نمي شود خطا بكند.
    صحيفه نور،ج 4, ص 122.

    3-آراي ملت حكومت مي كند.
    صحيفه نور، ج 14، ص109.

    4-حكم امام براي تشكيل دولت موقت
    ((برحسب حق شرعي و حق قانوني ناشي از آراي اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايران كه طي اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع و متعدد در سراسر ايران نسبت به رهبري جنبش ابراز شده... جنابعالي را مأمور تشكيل دولت موقت مي نمايم. ))
    صحيفه نور، ج 4، ص 27.

    5-ميزان رأي ملت است.
    ولايت فقيه حكومت صالحان زمين، ص 47.

    6-تخلف از حكم ملت براي هيچ يك از ما جايز نيست.
    صحيفه نور ، ج 14، ص109.

    7-رهبر در قوانين با ساير افراد كشوري مساوي است.
    قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ،اصل 107.

    و.....
    گزيده هايي از متن کامل سخنان امام خميني در بهشت زهرا در 12 بهمن 1357

    1-پس اين سلطنت از اول يک امر باطلي بود، بلکه اصل رژيم سلطنتي از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلي است و خلاف حقوق بشر است. براي اينکه ما فرض مي کنيم که يک ملتي تمامشان راي داند که يک نفري سلطان باشد، بسيار خوب، اينها از باب اينکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، راي آنها براي آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه يک ملتي راي دادند (ولو تمامشان) به اينکه اعقاب اين سلطان هم سلطان باشد، اين به چه حقي ملت پنجاه سال از اين، سرنوشت ملت بعد را معين مي کند سرنوشت هر ملتي به دست خودش است.

    2-ما در زمان سابق، فرض بفرمائيد که زمان اول قاجاريه نبوديم، اگر فرض کنيم که سلطنت قاجاريه به واسطه يک رفراندمي تحقق پيدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنيم که راي مثبت دادند، اما راي مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطيني که بعدها مي آيند. در زماني که ما بوديم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هيچ يک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که راي دادند براي سلطنت قاجاريه، به چه حقي راي دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است.

    3-ما علاوه بر اينکه زندگي مادي شما را ميخواهيم مرفه بشد، زندگي معنوي شما را هم ميخواهيم مرفه باشد. شما به معنويجات احتياج داريد.معنويات ما را بردند اينها.دلخوش به اين مقدار نباشيد که فقط مسکن ميسازيم، آب و برق را مجاني ميکنيم، اتوبوس را مجاني ميکنيم.دلخوش به اين مقدار نباشيد.معنويات شما را، روحيات شما را عظمت ميديم.شما را به مقام انسانيت ميرسانيم.

    4- ما فرض مي کنيم که اين سلطنت پهلوي، اول که تاسيس شد به اختيار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختيار مردم تاسيس کردند و اين اسباب اين مي شود که - بر فرض اينکه اين امر باطل، صحيح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصي که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر اين جمعيتي که الان بيشتر شان، بلکه الا بعض قليلي از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقي داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در اين زمان معين کنند

    و....

    با اجازه از شاعر براي دستکاري در شعر اصلي...
    خشت اول چون نهاد اين يار کج
    تا ثريا رفته اين ديوار کج...

    سبحانک اني کنت من الظالمين....


    پاسخ

    و همچنين (( وقطع دابر قوم الذين ظلموا...))