• وبلاگ : با ولايت
  • يادداشت : نقش مردم در حکومت اسلامى
  • نظرات : 0 خصوصي ، 42 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      
     
    + يه ايروني بي ادعا 

    اصطلاحات "فراتاريخي و فرازماني" و ... را هم هر چي به مغز کوچکم فشار آوردم نتوانستم معانيشان را بفهمم. من يک دانشجوي ساده هستم که بضاعت علميم محدود است و هر حرفي را با وجدان و عقل سليم تحليل مي کنم. اگر با عقلم جور در بيايد قبول مي کنم، و گرنه فريب کلمات قلمبه سلمبه و به اصطلاح "زيادي علمي و مبهم" را که فقط براي مرعوب کردن طرف بحث به کار برده مي شود نمي خورم. بياييد در سطح فکري اغلب مردم ايران صحبت کنيم که الحق مطالب را خوب مي فهمند و ناخالصي ها را خيلي زود تشخيص مي دهند و دنبال هر مدعي روشنفکري نمي افتند.

    گفته ايد که بحث در مورد کارآمدي يا ناکارآمدي سيستم سياسي است نه حق و باطل. اتفاقاً حرف من اين است که بحث حق و باطل بودن يک سيستم مهم تر از کارآمدي يا ناکارآمدي آن است. مگر مي شود سرنوشتمان را به دست سيستمي بسپاريم که با کارآمدي بسيار، ما را به سمت باطل مي برد. پس اول حق را پيدا کن، بعد در بين مصاديق حق، دنبال کارآمدترين باش.

    در مورد اينکه خشونت را کي شروع کرد و چرا جريانات به اينجا کشيده شد، من به عنوان کسي که خودم به موسوي رأي دادم و زمان انتخابات، طرفدار سبزها بودم اما به قول خودم از يک ديدگاه مذهبي، و به غيراسلامي هايي که داخل ما شده بودند کاري نداشتم و دنبال ايده آل هاي خودم بودم، عرض مي کنم که نمي شود به وضوح يکي از دو طرف را به آغاز خشونت متهم کرد. من به موسوي رأي دادم ولي به آقاي خامنه اي هم احترام مي گذاشتم. حتي آقاي خامنه اي برايم مهم تر بود و از صحبت هاي ايشان قبل از انتخابات اينطور برداشت نمي کردم که ايشان آقاي موسوي را نفي مي کنند. اگر آقاي خامنه اي واقعاً ديکتاتور بود و همه چيز از جمله شوراي نگهبان دستش بود و با موسوي مخالف بود، قطعاً در همان مرحل? تأييد صلاحيت نامزدي انتخابات، جلوي ايشان را ميگرفت. ولي ديديم که به نظر گروهي از مردم که موسوي را دوست داشتند احترام گذاشت و دخالتي نکرد. اما متأسفانه رقابت هاي انتخاباتي خيلي بد پيش رفتند و به نزاع شخصي بين هاشمي رفسنجاني از يکطرف و احمدي نژاد از يک طرف ديگر بدل شدند. من اين را همان زماني که احمدي نژاد در مناظره اش با موسوي به هاشمي حمله کرد، از روي عکس العمل ها و نامه نگاري هاشمي فهميدم. يعني حمل? احمدي نژاد، نا خواسته چهر? اصلي مبارزه هاي انتخاباتي را بر ملا کرد و معلوم شد که خاتمي و موسوي و کروبي از اولش هم بازيچه و ابزار پيشبرد نظرات باند قدرت و ثروت هاشمي رفسنجاني شده اند و خودشان و ما طرفدارانشان از آن خبر نداريم. البته ما کمي دير از اين قضيه مطمئن شديم. وقتي حمايت سلطه طلبان خارجي از ما بالا گرفت، من يکي جا خوردم. ديدم در گيرودار انتخابات، خانم رهنورد و ساير شخصيت هاي سبز پشت هم با بي.بي.سي و افراد مسئله دار خارج از کشور صحبت مي کنند و ... خوب نمي دانم چطور به اينجا رسيدند، شايد تحت فشار جناح مقابل و چه و چه، اما به نظر من نبايد در رقابت هاي سياسي از خط قرمز منافع ملي عبور کرد و حتي براي استيفاي حقوق پايمال شد? خود به دامن دشمن افتاد. دشمن هيچوفت به فکر حقوق ما نيست، فقط دنبال اين است که از مظلوميت ما به نفع خودش سوء استفاده کند. وقتي خرش از پل گذشت، هم? ما را مثل يک دستمال استفاده شده در آشغالداني مي اندازد. چرا از سرنوشت ساير شخصيت ها و گروه هاي سياسي ديگر (از جمله مجاهدين) در کشورهاي ديگر درس عبرت نمي گيريم؟ حتي آنهايي که با آرمان هاي مردمي و مقدس، اما با کمک اجنبي، به حکومت رسيدند، تا آخر مديون همان قدرت هاي سلطه طلب ماندند و مجبوراً بيشتر به آنها خدمت کردند تا به ملت خودشان. تا خواستند مقابل آن قدرت ها هم بايستند، آناً آن قدرت ها گروه ديگري را جلوي آنها علم کردند و تضعيفشان کردند و آخر کار، از حکومت خلعشان کردند و ... خلاصه اينکه در انتخابات ما هم داشت اينطور ميشد. وقتي حکومت ديد توطئ? خارجي در کار است، مجبور شد به هر قيمتي شده جلوي گسترشش را بگيرد. وقتي عده اي با کل? داغ دنبال "حق" و "رأيشان" به خيابان آمدند و نظم و امنيت جامعه به هم ريخت، خوب حکومت وظيف? خودش مي داند که کنترلش کند. خشونت هم از هر دو طرف بود. نمي شود گفت اول از کدام طرف. شايد هر دو با هم شروع کردند. اما تظاهرات خياباني، شروعش با سبزها بود که نوعي توجيه شروع خشونت را براي حکومت درست کرد. البته الحق و الانصاف، خشونت در هر دو طرف در حد خوبي کنترل شده. هر دو طرف مي توانستند خيلي بيش از اينها خشونت به خرج دهند و کشته ها و مجروح ها بيش از اينها باشد. اما بالاخره هر دو طرف ايراني هستند: اگه گوشت همديگه رو بخورن، استخونشونو دور نمي اندازن. البته نقش قتل هاي مشکوکي که مي تواند توسط عوامل خارجي صورت گرفته باشد را نبايد در تندتر کردن آتش معرکه از نظر دور داشت (مثل ندا و ...)

    + يه ايروني بي ادعا 

    سلام بر دوستان. چه حزب اللهي، چه سبز! ما همه انسان هستيم و از يک وطن. اميدوارم که در گفته هايمان، اگر به خدا اعتقاد نداريم لا اقل از عقل سليم انساني استفاده کنيم و به هموطن بودن يکديگر احترام بگذاريم. من تازه امشب با بلاگ اين دوست محترم آشنا شده ام. خواندن بعضي پست هاي قبلي که توسط بعضي سبزنماها نوشته شده و به اين دوستمان و امثالهم و مقدساتشان فقط فحش داده اند، عرق شرم بر پيشاني من نشاند. ما ايراني ها بايد قبل از هر چيز به ادب و جوانمردي و متانت در رفتار و گفتار مشهور باشيم تا به کينه توزي و خشونت و ناسزا گفتن به کساني که به خاطر عقيد? الهيشان، محکم بر موضعشان ايستاده اند، گرچه اين کار از نظر بعضي از ما ديکتاتوري باشد ولي من اين ايمان محکمشان را ستايش مي کنم و سعي مي کنم اگر اشکالي هم دارند را با استدلال بهشان بفهمانم. در هر حال، اجازه بدهيد در مورد بعضي از نکات گفته شده توسط بعضي از دوستان که اسمشان مهم نيست مطالبي را بگويم:

    من نفهميدم مخالفت بعضي از دوستان با ولايت فقيه به چه خاطر است؟ خود سران واقعي جنبش سبز هم (بگذريم از چندتا خارج نشين که نفسشان از جاي گرم در مي آيد و معلوم نيست خرج زندگي و فعاليتشان را از کجا در مي آورند) اعتراضي به تئوري ولايت فقيه ندارند. شايد در مصداقش يا بعضي جزئياتش اختلاف داشته باشند. پس چرا ريش? تئوريي را که آن چنان نيرويي در ملت ما ايجاد کرد که با آن توانست ديکتاتوري آمريکايي پهلوي را از اين کشور بيرون کند بزنيم. مگر اينکه مخالف محترم، از ولايت فقيه به اين خاطر ناراحت باشد که شاه و آمريکا و اسرائيلي ها و ساير گروه ها و فرقه هاي وابسته شان را از ايران بيرون کرده که در اين صورت بايد بحث را به فاز ديگري منتقل کرد.

    اينکه "حکومت هر شخصي که غير از امام معصوم باشد حکومت جور و غاصبانه است" هم جوابش معلوم است: حالا که امام معصوم غائب است چه بايد کرد. البته اگر مسلمان يا شيعه نيستيد که هيچ، در آن صورت شايد همان مدل حکومت غربي براي شما بهتر باشد. اما اگر کسي درد دين و دنيا و آخرت را با هم داشته باشد خوب در زمان غيبت مي گردد کسي را پيدا ميکند که بيشترين شباهت را از نظر علم و تقوا و عدالت به امام معصوم داشته باشد و او را حاکم خود ميداند و از او پيروي و دفاع مي کند. اين به نوعي همان "ولايت فقيه جامع الشرايط" است منتها با کلماتي ساده تر و غير عربي تر. اشکال اين چيست که شخصي با تمام شايستگي هاي لازم حاکم ما باشد. آيا هيچ انساني يا ملتي در دنيا غير از اين اعتقاد دارد؟ منتهي هر کس در چارچوب دين و ايدئولوژي خودش دنبال مصداق چنين شخصي مي گردد. دين شما چيست؟ اگر مسلمانيد، از نظر شما اشکال حاکم بودن چنين شخصي چيست؟ اگر هم مسلمان نيستيد، استدعا دارم که به عنوان يک اقليت قابل احترام در کشوري که بيش از 90% جمعيتش مسلمان هستند به نوع حکومت مورد خواست اکثريت احترام بگذاريد و قدر مواهبي را که برايتان فراهم کرده بدانيد و نمکدان را نشکنيد و طبيعتاً انتظار نداشته باشيد که بتوانيد نوع حکومت اقليتي خودتان را بر آنها تحميل کنيد که اين در هيچ سيستم فکري مدرني، مشروعيت ندارد.
    + ناشناس 
    سلام دوست من يک وبلاگ پيدا کردم که در مورد نفوذ ماسونها به ايران صحبت مي کنه اين وبلاگ ادعا کرده که ماسونها اول قصد نفوذ به ايران از طريق اصلاحات را داشتند که با هوشياري اصلاحطلبان حکومتي و مردم ناکام ماندند ولي انها اين دفعه در چهره اوصولگرايان تندرو قصد نفوذ در ايران و ايجاد نظم نوين جهاني هستند.
    حتما اين وبلاگ را بخوان و نظرت را بگو ولي 3 مورد جالب که در اين وبلاگ خواندم و نظرم را نسبت به واقعيت صحبتهايش جلب کرد اين 3 مورد هستند
    1)در اجلاس دوربان 2 با توجه به حمله اسراييل به غزه و فشار مردمان غرب به دولتمردانشان قرار بود يک بيانيه در مورد محکوميت اسراييل صادر شود ولي احمدي نژاد با صحبتهايش باعث شد که نه تنها بيانيه اي صادر نشد بلکه اسراييل با مظلوم نمايي و نمايش حرفهاي احمدي نژاد نظر مردمان غرب را به خودش تغيير داد
    2) سعيد امامي را که مي شناسي همان تندرويي که ظاهرا اسلامگرا نشان ميداد او نامش در اول دانيال قوامي بود که از طرف انجمن يهود مخفي به سعيد اسلامي تغيير نام داده و به وزارت اطلاعات نفوذ کرده بعدها فساد گسترده او و را بطه اش با فراماسونرها و همچنين روابط جنسي اش با معشوقه هايش(19 معشوقه داشت) در سوناي زعفرانيه لو رفت اين گزارش مي گويد با اينکه دلايل کافي براي رابطه سعيد امامي با ماسونها وجود داشت ولي هيچوقت اين گزارش به ايت الله خامنه اي ارسال نشد. حال اين چه ربطي به احمدي نژاد داشت احمدي نژاد دوست صميمي سعيد امامي بود(مقاله اي که روزنامه سلام بر ضد سعيد امامي نوشت و موجب بسته شدنش شد يکي از شاکيان روزنامه سلام احمدي نژاد بود) در ضمن ادامه داده اولين کسي که در ايران انکار هولوکاست را مطرح کرد سعيد امامي نفوذي موساد در ايران بود
    3)يک يهودي ضد صهيونيست در مقاله اي در امريکا نوشته است من نمي توانم رابطه احمدي نژاد با موساد و ماسونها را اثبات کنم ولي احمدي نژاد به اندازه يک مامور نفوذي موساد به صهيونيستها خدمت کرده است تمامي کارهاي او در جهت ايجاد نظم نوين جهاني است و صهيونيستها بوسيله حرفهاي او مردمان غرب را به حمايت از نظم نوين جهاني سوق مي دهند.
    اين مقاله همچنين در ادامه گفته است نام قديم احمدي نژاد صبور چيان بوده که يک خانواده يهود در ارادان بوده است همچنين در اثباتي کاملا واقعي گفته است که نفوذي هاي انجمن يهود مخفي هميشه در ظاهر ضد يهود ترين ادمان دنيا هستند تا اينکه رابطه انها با اين انجمن لو رفته است.
    انجمن يهود مخفي:انجمني است که اعضاي ان در ظاهر غير يهود و دشمن صهيونيست هستند ولي در باطن براي تحقق نظم نوين جهاني در کشور هاي مختلف نفوذ مي کنند.
    http://freemasonsecret.wordpress.com/2010/01/03/ahmadinejad-is-a-mason/
    اين مقاله را بدون تعصبات ديني بخوان و نظرت را بگو
    پاسخ

    در مورد جريان فراماسونري اطلاعات چنداني ندارم. اما به نظرم مطالعه ي کتاب شواليه هاي ناتوي فرهنگي» نوشتة پيام فضلي‌نژاد خيلي چيزها را در اين رابطه روشن ميکنه. ارتباط بسياري از سران کشورا ما با اين جريان امر غيرقابل انکاري هست. اما در مورد احمدي نژاد بنده بعيد ميدونم . چند عکس استفاده شده در آن مقاله که به آنها در تحليل استناد شده ساختگي هست. عکس اصلي اش رو خودم دارم! در ثاني نکته ي مهم تر اينکه الان مهمترين دشمن احمدي نژاد آمريکا و اسرائيل هست و اگر اين ارتباط وجود داشت اين همه هجمه عليه او انجام نميگرفت. اشتباه هاي تاکتيکي احمدي نژاد محل بحث نيست. يکي ديگه از دلائل عدم درستي تحليل اين مقاله حمايت معنادار مقام معظم رهبري از دولت ايشان است که لفظ "دولت اسلامي" را مطرح کردند و افزدوند که تا حالا در انقلاب سابقه نداشته است. با اين حال از افراد مطلع سوال بفرمائيد .
    با تشکر فراوان از پاسخها و راهنمايي‏هايتان.
    اگر منظورتان را در پاسخ سوال اول درست فهميده باشم، ولايت فقيه دائم العمر نيست مضاف بر اينکه از آنجا که شايسته‏ترين بودن از نيازمندي‏هاي چنين جايگاهي است، فقهاي مجلس خبرگان مي‏بايست به طور مداوم شايستگي علماي موجود و به خصوص آن‏هايي که تازه به درجه اجتهاد نائل شده‏اند را در مقايسه با رهبر فعلي در نظر بگيرد و اگر فرد شايسته‏تري پيدا شد او را به رهبري برگزيند. درست است؟
    پاسخ

    اصل بر دائم العمر بودن نيست و مبنا هماني است که عرض کردم. از لطف شما ممنونم . موفق باشيد.

    سلام داداش

    اگه دوست داشتي بيا با هم تبادل لينك كنيم باعث افتخار ماست

    ياعلي

    + اطلاع رساني 
    در اين سايت http://www.whopopular.com/Iran يک نظر سنجي در مورد رهبران وافراد شاخص در ايران گذاشته شده( سمت راست سايت) طريقه راي دادن:روي اسم آيت الله سيد علي خامنه اي کليک کنيد.سپس بالاي عکس اين گزينه را انتخاب کنيد:vote

    دوستان عزيز ارزشي بيشتر اطلاع رساني کنيد.

    سلام اميدورام هميشه و هميشه موفق باشي .

    اگه وقت كردي به منم سري زدي ممنون ميشم

    علي يارت

    سلام اميدوارم هميشه و هميشه موفق باشي .

    اگه به منم سري بزني خوشحال ميشم

    علي يارت

    2) سوال دومي که دارم اين است که با همان فرض پيشين مبني بر اينکه جنس ولايت ولي فقيه از همان جنس و دنباله ولايت معصوم (ع) است در فرمايشات جنابعالي ذکر شد که اين خبرگان رهبري هستند که رهبري را کشف مي نمايند. سوالي که براي من مطرح است اين است که خبرگان رهبري انسان هايي هستند غير معصوم که مصون از خطا نيستند. آيا احتمال ندارد که اعضاي مجلس خبرگان در انتخاب و کشف رهبري مرتکب اشتباه شوند و شخصي را انتخاب کنند که اصلح نباشد (کما اينکه در مورد آقاي منتظري اين اتفاق داشت مي افتاد؟) در اين صورت تکليف افراد جامعه اسلامي چيست؟ چرا بايد اطاعت تام داشته باشند در حالي که ممکن است اعضاي مجلس خبرگان در انتخاب خود اشتباه کرده باشند و بهترين فرد را براي رهبري انتخاب نکرده باشند؟ و اگر اعضاي اين مجلس اشتباه نمي کنند به چه علت است؟
    بسيار بسيار ممنون مي شوم اگر بنده را در جواب اين سوالات راهنمايي فرماييد.
    با تشکر فراوان
    پاسخ

    نقش خبرگان در كشف رهبر يك بحث جداگانه ي طولاني ميخواهد. اينجا هم نقش هدايت تكويني امام زمان نبايد پنهان بماند. در همين موردي هم كه اشاره كرديد(منتظري) اين نقش بسيار مشهود بود. در مورد نقش خبرگان به نظرم مقاله ي آيت الله حائري در اين زمينه بسيار مفيد هست. اين مقاله تو سايت شخصي ايشان هست.
    اگر فرض کنيم چنين است ميزان صلاحيت رهبران در طول زمان بايد روندي کاهشي را طي کند چرا که رهبر جديدي که انتخاب مي شود حتما نسبت به رهبر قبلي بايد از شايتگي کمتري برخوردار مي بوده و گرنه در زمان حيات رهبر قبلي يک نفر بوده است که از شايستگي بيشتري نسبت به رهبر فعلي برخوردار بوده ولي رهبر نشده است. مگر اينگه فرض کنيم همه رهبران در طول زمان مث همديگرند از نظر شايستگي و يا اينکه رهبري نبايد مادام العمر باشد که اين امر با اين فرض که ولايت ولي فقيه از جنس ولايت معصوم (ع) است به نظر در تناقض مي رسد.
    پاسخ

    در ادامه ي جواب سوال اول ميتونم بگم كه نقش هدايت تكويني امام عصر(عج) در آخر امر را نبايد از ياد ببريم.
    با سلام و تکشر از متن خوبتان که به نظرم تاثير به سزايي در بازتر کردن بضاي گفتگو و تبادل انديشه دارد
    در مورد موضوعي که مطرح کرديد من دو سوال دارم که ممنون مي شوم اگر راهنمايي ام کنيد:
    1) با قبول فرض اينکه ولي فقيه همان ولايتي را دارد که ائمه معصومين (ع) و پيامبر اکرم (ص) داشته اند آيا اين ولايت مادام العمر است؟ به عنوان مثال با توجه به اينکه در طي مدت ولايت ولي فقيه تعدادي از روحانيون جديد به درجه اجتهاد نايل مي شوند و ممکن است شرايط لازم براي رهبري را داشته باشند آيا ممکن نيست که اين روحانيون جديد نسبت به روحانيوني که در زمان انتخاب رهبر مورد بررسي قرار گرفته بودند تا شايسته ترينشان انتخاب شود بهتر و شايسته تر باشند به نحوي که نسبت به رهبر فعلي اصلح باشند؟
    پاسخ

    تا وقتي كه ولي فقيه شرايط زعامت امت اسلامي را از دست ندهد (عدالت،تقوا،شجاعت و...) مشروعيتش باقيست. و اگر خداي ناكرده اين شرايط از او به هر دليل نظير يماري يا ... سلب شود بطور خودكار از جايگاه ولايت خارج خواهد شد. بطور خلاصه نصب امام معصوم تا زماني برقرار است كه شرايط مورد اشاره برقرار باشد.

    با سلام

    بنده يک چند مدتي هست که در اين محيط مجازي وبلاگ داشته و گاهي با فواصل طولاني يک چيزهايي مي نوشتم اما نفوذ روز افزون اينترنت و افزايش کاربران و اوضاع سياسي امروز کشور من را بر اين داشت که وبلاگ جديد و فعالي ايجاد کنم جهت بحث و گفتگوي آتيشي دو طيف( احمدي نژادي و سبزي)...

    به اين آدرس http://bezanbezan.blogfa.com/

    (اين وبلاگ به فضل خدا هر شش روز يکبار به روز مي شود)

    باشد که اين گفتگوها ما را در هدايت عده اي همچنان جاهل ياري دهد و بفهميم حرف حساب اين بشرها چيست؟! قالب اين وبلاگ متمايل به طنز است و ممکن است گاهي بحث ها از يک عکس شروع شود و چند سوال طنز آميز...

    شما هم يکي از افرادي هستيد که با توجه به موضعتان از شما شخصا براي حضور در اين وبلاگ دعوت کرده و منتظر جوابهاي دندان شکنتان به اين طيف ناآگاه و گمراه هستم..در ضمن خوشحال مي شوم اگر موضوعات جذاب خود را به من پيشنهاد کنيد يا از دوستان وبلاگنويس هم حزب و خوش فکرتان از طرف من دعوت نماييد...

    نکته مهمه ديگر اينکه:

    لطفا اگر در دستتان عکس هاي خوب و طنز آميزي موجود است پيرامون اين سه ملعون(موسوي و خاتمي و کروبي)و طرفدارانشان دريغ نفرماييد و آدرسشان را براي من بفرستيد باشد که اين وبلاگ با کمک همه ي شما که راه را شناخته ايد خوار ي شود در چشم آنان که راه دارند و بيراه مي روند... [نيشخند] [نيشخند]

    در صورت تمايل به تبادل لينک آدرس وبلاگ را با نام -بزن بزن بين(احمدي نژادي ها و سبزها)-را در جمع پيوندهايتان بگنجانيد و اطلاع دهيد تا با افتخار شما را در ليست پيوندها و با نام دلخواهتان بگنجانم...

    يا علي[گل] [گل] [گل]

     <      1   2   3