باز هم یک سال گذشت ... مثل تمام سال هایی که میگذرند. خدایا چرا من این طورم ! هیچ وقت این ادا و اطوارهای عید نوروز و دم عید رو درک نکردم ! سفره ی هفت سین ! چرا هفت شین نه؟! اصلا چرا هفت تا ؟ پس چند تا! میگم چرا هفت سین؟ حالا که اینطوره اصلا من با هفت سین مخالفم ! تو که نمیفهمی خشایار شاه هم هفت سین پهن میکرده !
لباس های نو ... بده ؟ نه خیلی هم خوبه . اما چرا دم عید به فکرش میفتن؟! چه ایرادی داره تو اردیبهشت نونوار بشیم؟ اردیبهشت که بازارها خلوت تر میشن ، قیمت ها هم کمتر میشه با خیال راحت تر خرید میکنیم .همه میخرن نمیشه که نخرید! اصلا چرا هر وقت لباسامون کهنه شدن دوباره نخریم؟! عید مگه کاتالیزگره؟! صله ی رحم ! این دیگه خوبه ! عالیه ... نه! بازم روش حرف دارم ...چرا؟ مگه حدیث و آیه نداریم پاش ؟! تو که خیلی ادعات میشه. حرفم اینه که صله رحم فقط تو 15 روز عید ثواب نداره ! چه تعصبی دارین روش؟! اصلا من میخوام تو خرداد برم به همه ی فامیلا سر بزنم اما نوروز نرم. یک دنده ام دیگه..
ساکت میشی یا ... چرا؟ اینا آداب و رسومه آبا و اجدادیه... متحجر خشک زبون نفهم ... باشه قبول؛ اما گیر پیامبر با بت پرستها ... گفتم ساکت. چرا بحثو منحرف میکنی ! همینه که هست. چشم. مشکل از منه که به همه چی گیر میدم. آخه پسر تو رو چه به این حرفها. سرتو بنداز پایین بگو چشم. آفرین . حالا شدی پسر خوب !
نویسنده: مهدی حامدی |
پنج شنبه 87 اسفند 29 ساعت 2:47 عصر
|
تمامی مطالب این وبلاگ بر اساس برداشت و نگاه شخصی بنده به حکومت و جامعه میباشد. پس دلیلی ندارد اشتباهات احتمالی در تحلیل یا ارائه ی موضوع به پای ولایت گذاشته شود.
و به همین دلیل به تمامی انتقادات و نظراتی که حاوی مطالب توهین آمیز نباشند در صورت امکان پاسخ خواهم داد.