مد شده به هرکی می گی نظرت درباره فلان موضوع اجتماعی یا سیاسی چیه؛ می گه هر چی آقا بگه!
وقتی میگی در این موضوع باید اقدام اجرائی صورت بگیره می گه تا آقا نگه ما کاری انجام نمی دیم!
تو نگاه اول می گی بابا ایول! ولایت پذیریت کمر ما رو شکوند! اما بحث رو ادامه که میدی می فهمی طرف پشت اسم آقا قایم شده تا نظرات انحرافی خودشو قالب کنه.
رهبری در مواجهه با بسیاری از مسائل محدودیت و معذوریت هایی دارند که امثال ما نداریم. به عنوان نمونه ایشان معمولا از مصداقی بحث کردن اجتناب می کنند و تشخیص مصداق را به عهده ی مخاطب می گذارند. در فتنه ی 88 نمونه ای سراغ نداریم که ایشان نام سران فتنه را برده باشند. سوء استفاده از ایشان در این جا این گونه هست که بگی تا آقا اسم فلانی رو نبره ما اقدام نمی کنیم!
اگر قرار بود آقا در هر مورد به صورت ریز و مصداقی وارد میدان بشن که وقت برای مدیریت و فرماندهی نمی مونه! در ثانی این همه فریاد این عمار و بصیرت دیگه چه معنایی پیدا می کنه؟!
بصیرت یعنی اینکه –به قول خود آقا- شمر زمان رو بشناسی و علیهش اقدام کنی، نه اینکه بگی شمر بده ولی ندونی مصداقش در زمان کیه و دغدغه ی اقدام علیهش را نداشته باشی! بصیرت یعنی اینکه مطالبه ی عمومی در راستای منویات رهبری ایجاد کنی نه اینکه برای کوچیکترین کار منتظر امضای رهبری و دستور مستقیم ایشون بمونی! بقول حاج سعید آقای قاسمی سرباز باید جلوی فرمانده اش بجنگه، نه این که فرمانده رو بفرسته جلو و پشتش سنگر بگیره. البته این فرمانده ای که ما داریم خودش داره جلوتر از همه ما تیرها رو به جان می خره و خط شکنی می کنه..
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است..!