سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مهدی حامدی - با ولایت
دوستی، یکی از دو [نوع] خویشاوندی است[ : خویشاوندی سببی و نَسَبی] . [امام علی علیه السلام]

ثواب قرائت سوره نساء در هر جمعه
1. امیرالمؤ منین علیه السلام فرمودند: کسى که در هر جمعه سوره نساء را بخواند از فشار قبر ایمن خواهد بود.

ثواب قرائت سوره انعام  
1. ابن عباس مى گوید (روایت مى کند) کسى که سوره انعام را در هر شب بخواند، در روز قیامت از ایمن شدگان خواهد بود و آتش را با چشمانش ‍ نخواهد دید.
و امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره انعام یک جا نازل شده و در حال نزول هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه مى نمودند، تا بر حضرت محمد صلى الله علیه و آله نازل شد. پس آن را بزرگ بدانید و تکریم نمایید و اگر مردم مى دانستند در آن چیست ، آن را ترک نمى کردند.

ثواب قرائت سوره اعراف
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره اعراف را در هر ماه بخواند، در روز قیامت از کسانى خواهد بود که هیچ ترس و اندوهى ندارند. و اگر در هر جمعه آن را قرائت نماید، از کسانى خواهد بود که در روز قیامت مورد محاسبه قرار نمى گیرند و آگاه باشید که یکى از محکمات قرآن در این سوره است . همانا در روز قیامت براى هر کسى که آن را خوانده باشد، گواهى مى دهد

ثواب قرائت سوره انفال و توبه  
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در هر ماه سوره انفاق و توبه را بخواند، هیچ گاه گرفتار هیچ نوع نفاقى نخواهد شد و از شیعیان امیرالمومنین علیه السلام خواهد بود.

ثواب قرائت سوره یونس
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هر دو ماه یا سه ماه یک بار سوره یونس را بخواند، نمى ترسد که از جاهلان باشد و در روز قیامت از مقربین خواهد بود.

ثواب قرائت سوره هود.
1. امام باقر علیه السلام فرمودند: کسى که در هر جمعه سوره هود بخواند، خداى عزوجل در روز قیامت او را در گروه پیامبران بر مى انگیزد و در آن روز او را بى گناه خواهند دانست .

ثواب قرائت سوره یوسف
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره یوسف را در هر روزى در هر شب بخواند، خداى متعال او را در روز قیامت در حالى بر مى انگیزد که مانند یوسف زیباست و در روز قیامت هیچ ترسى به او نخواهد رسید و از بهترین بندگان صالح خداوند خواهد بو. و نیز فرمودند: این سوره در تورات نیز آمده است .

ثواب قرائت سوره رعد
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره رعد را زیاد قرائت نماید، هیچ گاه خداوند او را گرفتار صاعقه نخواهد نمود، گرچه دشمن اهل بیت علیه السلام باشد. و اگر مؤ من باشد، بدون حساب او را وارد بهشت خواهد نمود و شفاعت او در مورد همه خاندان و برادرانش که آنها را مى شناسد، پذیرفته خواهد شد.

ثواب قرائت سوره ابراهیم و حجر
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در هر جمعه سوره ابراهیم و حج را در دو رکعت با هم بخواند ، هیچ گاه دچار فقر، دیوانگى و مصیبت نخواهد شد.

ثواب قرائت سوره الرحمن
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: قرائت سوره (الرحمن ) و مداومت بر قرائت آن را ترک نکنید. زیرا در دلهاى منافقین جاى نمى گیرد و خداوند در روز قیامت این سوره را بشکل انسانى با زیباترین شکل و هر چه خوشبتوتر مى آورد و این سوره در جایى که هیچ کس نزدیکتر از او به خداوند نیست ، مى ایستد. آنگاه خداوند از او مى پرسد: چه کسى در زندگى دنیا بر قرائت تو مداومت مى ورزید، و او پاسخ میدهد، خدایا! فلانى و فلانى . و آنان روسفید مى شوند آنگاه خداوند به آنان مى فرماید: هر که را دوست دارید شفاعت کنید. و آنان بى حساب شفاعت مى کنند. بگونه اى که کسى باقى نمى ماند که برایش شفاعت کنند. سپس مى فرماید: وارد بهشت شوید و در هر جاى آن که مى خواهید ساکن شوید.

2. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره الرحمن را بخواند و هر بار که آیه (فباى الا ربکما تکذبان ) را مى خواند، بگوید، (لا بشى من الائک رب اکذب ) ، اگر در شب آن را بخواند و بمیرد شهید مرده است و اگر در روز بخواند و بمیرد باز هم شهید مرده است .

ثواب قرائت سوره واقعه
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که در هر شب جمعه سوره واقعه را بخواند، خداوند او را دوست خواهد داشت ، محبت او را در دل همه مردم مى افکند، هیچ گاه در دنیا گرفتار فلاکت ، فقر، ندارى و آفتى از آفات دنیا نمى شود و از دوستان امیرالمؤ منین علیه السلام خواهد بود. این سوره مخصوص امیرالمؤ منین علیه السلام است و هیچ کس با او در آن شریک نیست .

2. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که مشتاق بهشت و اوصاف بهشت است ، باید سوره واقعه را بخواند و کسى که مى خواهد اوصاف جهنم را بنداند، باید سوره لقمان را بخواند.

3. امام باقر علیه السلام فرمودند: کسى که هر شب قبل از خواب سوره واقعه را بخواند، خداى عزوجل را در حالى ملاقات مى کندد که صورت او مانند ماه شب چهارده است .

ثواب قرائت سوره جمعه ، منافقین و اعلى
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: واجب است شیعه ما در شب جمعه ، سوره جمعه و اعلى و در نماز ظهر روز جمعه ، سوره جمعه و سوره منافقین را بخواند کسى که این کار را انجام دهد، گویا عمل رسول خدا صلى الله علیه و آله را بجا آورده است ، و پاداش و ثواب او این است که خداوند او را به بهشت ببرد.

ثواب قرائت سوره ملک
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره قلم را در نماز واجب یا مستحب بخواند، خداوند او را براى همیشه از فقرا ایمن نموده و هنگامى که بمیرد، او را از عذاب قبر پناه مى دهد.

ثواب قرائت سوره اعلى
1. امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که سوره اعلى را در نماز واجب یا مستحب بخواند، در روز قیامت به او مى گویند: از هر کدام از درهاى بهشت که مى خواهى وارد شو. انشاء الله .



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 87 اردیبهشت 1  ساعت 9:41 صبح 


آیا در نصوص دینی و به ویژه روایات اهل بیت(ع) دلیل محکمی بر ولایت فقیه وجود دارد؟

فقها و متفکران اسلامی، برای اثبات ولایت فقیه و مشروعیت حکومت ولایی، به دلایل نقلی اعم از آیات و روایات ‏و دلایل عقلی متعددی تمسک جسته‏اند که بیان هر یک و چگونگی دلالت هر کدام بر ولایت فقیه، نیازمند بررسی‏های مفصّل است.
  
یکی از دلایل نقلی، مقبوله عمر بن حنظله است که در طول تاریخ مورد استناد فقیهان شیعه بوده است. این حدیث از جهت سند معتبر و مورد قبول فقیهان شیعه است.  در این روایت امام صادق(ع) می‏فرماید:
«... من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله وهو علی حد الشرک بالله» اصول کافی، ج 1، ص 67؛ وسائل الشیعه، ج 18، ص 98..
  
کلینی(ره) به سند خود از عمر بن حنظله روایت می‏کند: «از امام صادق(ع) پرسیدم: دو نفر از ما (شیعیان) که در باب «دین» و «میراث» نزاعی دارند، پس به نزد سلطان یا قاضیان [ حکومت‏های جور] جهت حل آن می‏روند؛ آیا این عمل جایز است؟
حضرت فرمود: هر کس در موارد حق یا باطل به آنان مراجعه کند؛ در واقع به سوی طاغوت رفته و از او مطالبه قضاوت کرده است. از این رو آنچه بر اساس حکم او [که خود فاقد مشروعیت است] دریافت می‏دارد، به باطل اخذ نموده است؛ هر چند در واقع حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را بر اساس حکم طاغوت گرفته است. خداوند امر فرموده است: باید به طاغوت کافر باشند [و آن را به رسمیت نشناسند] و می‏فرماید: (یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَی الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ).

 آن‏گاه پرسیدم: پس در این صورت چه باید کنند؟ امام(ع) فرمود: باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت می‏کنند و در حلال و حرام ما به دقت می‏نگرند و احکام ما را به خوبی باز می‏شناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است».

دلالت حدیث بر ولایت‏فقیه‏
   مقبوله عمر بن حنظله مشتمل بر جنبه‏های ایجابی و سلبی است:

   1. از یک طرف امام صادق(ع) مطلقاً مراجعه به سلطان ستمگر و قاضیان دولت نامشروع را حرام می‏شمرد و احکام صادره از سوی آنها را اگر چه صحیح باشد فاقد ارزش و باطل می‏داند.

   2. جهت رفع نیازهای اجتماعی و قضایی، شیعیان را به پیروی از فقیهان جامع شرایط مکلف می‏سازد.

   3. عبارت «فانی قد جعلته علیکم حاکماً»؛ او را حاکم بر شما قرار دادم.، با وضوح و روشنی، بر نصب فقیه عادل بر حکومت و مرجعیت در همه امور سیاسی، اجتماعی و قضایی دلالت دارد؛ زیرا هر چند ظاهر پرسش راوی در مسأله منازعه و قضاوت است؛ لیکن آنچه جهت و ملاک عمل است، پاسخ امام(ع) است و سخن آن حضرت نیز عام می‏باشد. خصوصاً جمله «فانی قد جعلته علیکم حاکماً» با توجه به واژه «حاکم» که دلالت بر حکومت دارد نسبت به سایر مسائل و شئون حکومتی، تعمیم یافته و شامل آنان نیز می‏شود.

   قرینه‏های روشن دیگری نیز در پاسخ امام(ع) وجود دارد؛ از جمله:
   1. استناد به آیه شریفه و منع از مراجعه به طاغوت‏ها به طور کلی؛
   2. امام(ع) دادخواهی و مراجعه به سلطان و قضات حکومتی را مطلقاً حرام شمرده، حکم آنها را باطل می‏داند؛ حتی اگر قضاوت آنان عادلانه و بر حق باشد؛ زیرا اصل چنین حکومت‏هایی در نگاه قرآن و اهل بیت(ع) نامشروع و مردود است. بنابراین تنها مراجعه به حکومت مشروع  که با انتصاب از ناحیه شارع مقدس است مورد توصیه و تکلیف قرار گرفته است.

   امام راحل(ره) در کتاب ولایت فقیه در تفسیر و تبیین این روایت، چنین می‏نگارد:
«همان طور که از صدر و ذیل این روایت و استشهاد امام(ع) به آیه شریفه به دست می‏آید، موضوع سؤال حکم کلی بوده و امام هم تکلیف کلی را بیان فرموده است و عرض کردم که برای حل و فصل دعاوی حقوقی و جزایی هم به قضات مراجعه می‏شود و هم به مقامات اجرایی و به طور کلی حکومتی. رجوع به قضات برای این است که حق ثابت شود و فصل خصومات و تعیین کیفر گردد و رجوع به مقامات اجرایی، برای الزام طرف دعوا به قبول محاکمه یا اجرای حکم حقوقی و کیفری هر دو است؛
لهذا در این روایت از امام(ع) سؤال می‏شود که: آیا به سلاطین و قدرت‏های حکومتی و قضات رجوع کنیم؟
حضرت در جواب از مراجعه به مقامات حکومتی ناروا چه اجرایی و چه قضایی نهی می‏فرمایند و دستور می‏دهند که ملت اسلام در امور خود، نباید به سلاطین و حکام جور و قضاتی که عمّال آنها هستند، رجوع کنند؛ هر چند حق ثابت داشته باشند و بخواهند برای احقاق و گرفتن آن، اقدام کنند. مسلمان اگر پسر او را کشته‏اند یا خانه‏اش را غارت کرده‏اند، باز حق ندارد به حکام جور برای دادرسی مراجعه کند. همچنین اگر طلب‏کار است و شاهد زنده در دست دارد، نمی‏تواند به قضات سرسپرده و عمّال ظلمه مراجعه نماید.
   هر گاه در چنین مواردی به آنها رجوع کرد، به «طاغوت»؛ یعنی، قدرت‏های ناروا روی آورده است و در صورتی که به وسیله این قدرت‏ها و دستگاه‏های ناروا، به حقوق مسلم خویش رسید «فانما یأخذه سحتاً و ان کان حقاً ثابتاً له»، به حرام دست پیدا کرده و حق ندارد در آن تصرف کند.... این حکم سیاست اسلام است. حکمی است که سبب می‏شود مسلمانان از مراجعه به قدرت‏های ناروا و قضاتی که دست نشانده آنها هستند، خودداری کنند تا دستگاه‏های دولتی جائر و غیراسلامی، بسته شوند و راه به سوی ائمه هدی(ع) و کسانی که از طرف آنها حق حکومت و قضاوت دارند، باز شود. مقصود اصلی این بوده که نگذارند سلاطین و قضاتی که از عمّال آنها هستند، مرجع امور باشند و مردم دنبال آنها بروند...
بنابر این تکلیف ملت اسلام چیست؟ و در پیشامدها و منازعات باید چه کنند و به چه مقامی رجوع کنند؟
«قال: ینظران من کان منکم ممن کان روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا»؛
«[گفته‏اند:] در اختلافات به راویان حدیث ما که به حلال و حرام خدا -طبق قاعده آشنایند و احکام ما را طبق موازین عقلی و شرعی می‏شناسند، رجوع کنند».ولایت فقیه، ص 80 - 77.

   ایشان در جای دیگر می‏فرماید: «... این فرمان که امام(ع) صادر فرموده کلی و عمومی است؛ همان طور که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت ظاهری خود، حاکم و والی و قاضی تعیین می‏کرد و عموم مسلمانان وظیفه داشتند که از آنها اطاعت کنند و تعبیر به «حاکماً» فرموده تا خیال نشود که فقط امور قضایی مطرح است و به سایر امور حکومتی ارتباطی ندارد؛ غیر از صدر و ذیل روایت و آیه‏ای که در حدیث ذکر شده، استفاده می‏شود که موضوع تنها تعیین قاضی نیست که امام(ع) فقط نصب قاضی فرموده باشد و در سایر امور مسلمانان، تکلیفی معین نکرده و در نتیجه یکی از دو سؤالی را که مراجعه به دادخواهی از قدرت‏های اجرایی ناروا بوده، بلا جواب گذاشته باشد.
این روایت از واضحات است و در سند و دلالتش وسوسه‏ای نیست. جای تردید نیست که امام(ع) فقها را برای حکومت و قضاوت تعیین فرموده است. بر عموم مسلمانان لازم است که از این فرمان امام(ع) اطاعت نمایند».همان، ص 102 - 106.
  
نتیجه استدلال :
فقهای جامع شرایط علاوه بر منصب‏های ولایت در افتا، اجرای حدود و اختیارات قضایی، نظارت بر حکومت و امور حسبیه در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز ولایت دارند و این مناصب و اختیارات، از اطلاق ادله ولایت فقیه استفاده می‏شود. بدیهی است امام(ع) شخص معینی را به حاکمیت منصوب نکرده؛ بلکه به صورت عام تعیین نموده است. اطاعت از حاکمی که به نصب عام از جانب معصوم(ع) نصب شده، واجب است و عدم پذیرش حکم وی، به مثابه عدم پذیرش حکم معصوم(ع) و در نتیجه مخالفت باحکم خدا است.

روایات دیگر :
افزون بر این روایت، روایات متعدد دیگری نیز دلالت بر ولایت‏فقیه دارد که به اختصار به بعضی از آنها اشاره می‏شود:

 1. توقیع مبارک حضرت ولی عصر(عج): «واما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله».وسائل الشیعه، ج 18، ص 101، ح 8.
  
2. «العلماء حکام علی الناس».مستدرک وسائل الشیعه، باب 11 (از ابواب صفات قاضی)، ح 33.
 
  3. روایت امام حسین(ع) از حضرت امیر(ع): «ان مجاری الامور والاحکام علی ایدی العلماء بالله الأمناء علی حلاله و حرامه»همان، ح 16.

برای آگاهی بیشتر درباره دلایل روایی ولایت فقیه رجوع کنید : امام خمینی، ولایت فقیه، بحث ولایت فقیه به استناد اخبار، صص 48-148.

 

 مبحث بعدی در باب ولایت فقیه : 
چه آیاتی از قرآن درباره ولایت مطلقه فقیه است تا بتوان بر اساس آنها این موضوع را اثبات کرد؟



 
نویسنده: مهدی حامدی |  شنبه 87 فروردین 31  ساعت 4:6 عصر 

...

ادامه مطلب...

 

نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 87 فروردین 30  ساعت 3:52 عصر 

قرارمون در سامرا



به امید انتقام منتقم



آخرین و زیباترین عکس گرفته شده از سامرا
ادامه مطلب...

 

نویسنده: مهدی حامدی |  سه شنبه 87 فروردین 27  ساعت 11:41 صبح 

شهید سید مرتضی آوینی :
الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمی‌خوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچ‌کس را آنگونه نسوخته باشی
شهادت ذروه بلند تکامل انسانی است و خون شهید سبزینه حیات طیبه اخروی و تربت او دارالشفای آزادگان، شهدا در جوار رحمت حق شاهدان محفل انس‌اند.
شهادت پایان نیست، آغاز است، تولدی دیگر است در جهانی فراتر از آنکه عقل زمینی به ساحت قدس آن راه یابد. تولد ستاره‌ای است که پرتو نورش عرصه زمان را در می‌نوردد و زمین را به نور رب‌الارباب اشراق می‌بخشد.
شهادت قلبی است که خون حیات را در شریان‌های سپاه حق می‌دواند و آن را زنده نگه می‌دارد.
شهادت، جانمایه انقلاب اسلامی است و قوام و حیات نهضت ما در خون شهید است.



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 87 فروردین 25  ساعت 9:56 عصر 

 

آیا در روایات توصیه و سفارشی بوده است که در زمان غیبت کبری تشکیل حکومت اسلامی واجب است؟ آیا این روایات مستدل است؟


ضرورت وجود حکومت در هر جامعه‏ای، امری بدیهی است و همواه مورد تأیید مکاتب و اندیشه‏های گوناگون بوده است. پژوهش‏ها، نشان می‏دهد که تشکیل دولت و حکومت، همیشه و در همه شرایط، یک ضرورت اجتناب‏ناپذیر است.

 امام علی(ع) در سخن مشهور خویش این ضرورت را چنین گوشزد می‏فرماید:
«لابد للناس من امیر برّ او فاجر...»؛
«مردم ناگزیر نیازمند به امیر و حاکم‏اند؛ چه نیکوکار و چه زشتکار...» نهج البلاغه، خطبه 40..

برای اثبات ضرورت تشکیل حکومت اسلامی نیز، به ادله متعدّد عقلی و آیات و روایات استناد شده است. اگر بخواهیم از منظر روایات این مسأله را بررسی کنیم، با دو دسته از روایات و احادیث رو به رو می‏شویم:

   یکم. روایاتی که بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در هر زمان -اعم از عصر حضور معصوم(ع) و یا غیبت تأکید دارد.

از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است:
«الواجب فی حکم الله و حکم الاسلام علی المسلمین بعد ما یموت امامهم او یقتل... ان لا یعملوا عملاً ولا یحدثوا حدثاً ولا یقوّموا یداً ولا رجلاً ولا یبدؤوا بشی‏ء قبل ان یختاروا لانفسهم اماماً عفیفاً عالماً ورعاً عارفاً بالقضاء والسنه یجمع امرهم و یأخذ للمظلوم من الظالم حقه و یحفظ اطرافهم و یجبی فیئهم و یقیم حجتهم و جمعتهم و...»؛بحارالانوار، ج 86، ص 196.

«یکی از واجبات بزرگ در احکام الهی و اسلامی بر مسلمانان این است که چون پیشوایشان در گذرد و یا کشته شود، پیش از هر کار امامی پاکدامن، عالم، پارسا و آگاه به احکام قضایی و سنت پیامبر برگزینند تا جامعه را اداره کند و حق ستمدیده را از ستمگر بازستاند؛ مرزهای مسلمین را پاسداری کند؛ فی‏ء را گردآوری نماید؛ حج و نماز جمعه را برپا دارد و...».

   بر این اساس امیرالمؤمنین(ع) برقراری حکومت عدل اسلامی و زمینه سازی جهت انتقال قدرت به امامی با کفایت را که براساس هنجارهای دینی عمل کند از واجبات بزرگ دینی دانسته که بر هر کاری مقدم است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: حسنی، عبدالمحمد، ولایت فقیه، صص 37 46.
  
دوم. روایاتی که به صورت خاص ، در مورد شرایط و ویژگی‏های حاکم اسلامی در زمان غیبت، صادر شده است.
برای آگاهی بیشتر ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، ص 48 - 114.

امام زمان(عج) در توقیع شریف می‏فرماید: «اما الحوادث الواقعه، فارجعوا الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله»؛ اصول کافی، ج 1، ص 67.

«در حوادث و پیشامدهای اجتماعی به راویان حدیث ما رجوع کنید؛ زیرا آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدایم».

جهت توضیح بیشتر ر.ک: بحث ادله نقلی ولایت فقیه و یا به کتاب: امام خمینی(ره)، ولایت فقیه، ص 71.


این قبیل روایات، ضمن مسلّم دانستن ضرورت حکومت در اسلام، به بیان شرایط و ویژگی‏های حاکم اسلامی پرداخته است.
 مجموع اینها دلالت بر لزوم قیام برای تشکیل حکومت دینی و لزوم پاسداری از آن دارد.


 مبحث بعدی در باب ولایت فقیه : 

 آیا در نصوص دینی و به ویژه روایات اهل بیت(ع) دلیل محکمی بر ولایت فقیه وجود دارد؟



 
نویسنده: مهدی حامدی |  شنبه 87 فروردین 24  ساعت 4:53 عصر 

آیا ولایت فقیه قبلاً نیز در جوامع اسلامی پیاده شده، یا فقط بعد از انقلاب در جمهوری اسلامی عملی شده است؟

پیشینه عملی ولایت فقیه را میتوان در موارد بسیار زیادی حتی در عصر پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) اثبات کرد؛ زیرا مسلمانان از همان صدر اسلام، با دو مسأله اساسی رو به رو بوده اند:
1. غیبت پیامبر(ص) و حضور نداشتن ایشان در بسیاری از شهرها؛
2. نیاز مبرم مسلمانان به احکام و دستورهای سیاسی و فردی.

بنابراین پیامبر گرامی(ص) به افرادی نیاز داشت تا در غیبت ایشان، احکام را برای مردم تبیین و جامعه اسلامی را اداره کنند.
این مسأله در دوران امامان معصوم(ع) نیز وجود داشت. لذا علاوه بر اینکه در سیره نظری آن بزرگواران مشاهده میکنیم که با الهام از قرآن، به حلّ این مسأله پرداخته اند؛ در سیره عملی خود نیز در مواردی که نیاز بوده با تکیه بر شرایط مهم رهبری (قدرت و توانمندی، امانتداری، علم و آگاهی به احکام و دستورات الهی و...) اقدام به تعیین افراد واجد شرایط میکردند؛ مانند: حذیفه بن یمان به عنوان ولی فقیه اول مدائن، سلمان فارسی به عنوان ولی فقیه دوم مدائن، عمار بن یاسر به عنوان ولی فقیه کوفه، مالک اشتر به عنوان حاکم و ولی فقیه مصر.

در زمان غیبت هم فقهای بزرگوار اسلام، با تکیه بر آیات و روایات و ادله عقلی که فقیه واجد شرایط را در غیبت معصوم(ع) برای اداره و رهبری جامعه اسلامی منصوب نموده اند همواره در صدد تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام و تعالیم آن در جامعه و تحقق آرمانهای آن بوده اند. البته زمانی که زمینه ها و شرایط دستیابی بدین مهم به طور کامل فراهم نبود، آنان به مرتبه ای مناسب با اقتضای شرایط محیطی بسنده کرده و در پی تحقق زمینه لازم برای تشکیل حکومت اسلامی بوده اند. اینک به طور مختصر به تجلّی اعمال ولایت فقیه در حد مقدور از سوی برخی از مشهورترین فقها میپردازیم:

1. شیخ مفید در ابتدای غیبت کبری به عنوان ولی فقیه آن زمان مطرح بود.

2. سید رضی و سید مرتضی یکی پس از دیگری، به مدت 33 سال امارت حاجیان و نقابت سادات (اهل بیت) و منصب قاضی القضاتی را در زمان القادر بالله و بهاء الدوله دیلمی بر عهده داشتند.

3. خواجه نصیر الدین طوسی با ورود به دربار هلاکوخان، زمینه ساز خدمات ارزندهای به دین و تشیع شد.

4. سید بن طاووس در زمان خود طبق مقتضیات زمان، در مسائل سیاسی دخالت میکرد و در صورت نیاز و امکان، تصدّی بعضی از آنها را بر عهده میگرفت.

5. محقق کرکی با نزدیک شدن به دربار پادشاهان صفوی، نقطه عطفی در عملی ساختن نظریه «ولایت فقیه» به وجود آورد؛ تا جایی که شاه طهماسب ضمن اذعان به ولایت محقق کرکی به عنوان نایب امام زمان، ریاست عالی مملکتی را به او تقدیم کرد و محقق از این راه گامهای ارزنده ای در بسط و اجرای احکام عالی اسلام، در سطح کشور برداشت.
موسوی بهبهانی، علی، حکیم استرآباد، میرداماد، ص 11 - 10.

6. علامه مجلسی ، منصب شیخ الاسلامی را پذیرفت و از این راه خدمات شایانی به اسلام کرد. وی از نفوذ صوفیه کاست و تشیع را ترویج داده، دربار را بدان سو کشاند.

7. شیخ بهائی با تکیه بر ولایت فقیه، سمت شیخ الاسلامی شاه عباس را پذیرفت تا مردم را طبق نگرش ائمه معصومین(ع) تربیت و فقه جعفری را اجرا کند.

8. شیخ جعفر کاشف الغطاء ولایت بر جامعه را حق خود میدانست و بر این اساس، مقام فرماندهی جنگ (ایران و روس) را در اختیار فتحعلی شاه قرار داد.
کشف الغطاء، ج 2، ص 394.

9. مولا احمد نراقی، ولایت فقیه را در همه زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... مبسوطالید میدانست و حاکمیّتی غیر از حاکمیت فقیه در جامعه را به رسمیت نمیشناخت. وی ضمن برقراری رابطه نزدیک با فتحعلی شاه، سعی میکرد از او یک سلطان عادل بسازد؛ ولی هیچ گاه ولایت بالاستقلال وی را به رسمیّت نشناخت.

10. شیخ فضل الله نوری که «ولایت در زعامت سیاسی» را از آن فقیهان آل محمد(ص) میدانست همواره در مسائل سیاسی پیشگام بود. وی توانست حاکمیت احکام اسلامی را بر نظام حقوقی و سیاسی مملکت از طریق نظارت شرعی فقیهان تثبیت کند.

11. آیتالله بروجردی با تکیه بر ولایت فقیه تا آنجا که شرایط محیطی اجازه داد در مسائل سیاسی و اجتماعی مداخله کرده، جلوی بسیاری از انحرافات رژیم پهلوی را گرفت.


نتیجه:
از بررسی پیشینه تاریخی «ولایت فقیه» چند انگاره مشخص می شود:

یکم- اصل ولایت فقیه نه تنها به زمان غیبت کبرا ؛ بلکه به نزول وحی و زمان صدر اسلام و عصر حضور ائمه اطهار(ع) باز میگردد. بنابراین مسأله یاد شده، از لحاظ نظری و عملی، بسیار متقدم بر زمان وقوع انقلاب اسلامی است و در زمان ما در عرصه عمل، عینیت و تجلّی و جایگاه مناسب خویش را به دست آورده است.

دوّم- هر یک از صاحب نظران، بر اثر مهیا نبودن زمینه کامل، به عملی شدن ناقص ولایت فقیه بسنده میکردند. راز نزدیک شدن علمای تراز اول شیعه به دربار برخی از سلاطین را میتوان در راستای امید به تجلی عملی ولایت فقیه -هر چند در عرصه ای محدود ارزیابی کرد.

سوّم- آنچه امروزه به صورت یک نظریه، از سوی حضرت امام(ره) و بسیاری از فقهای بزرگوار ارائه شده و مبنای نظام جمهوری اسلامی قرار گرفته است؛ تطورات و ادوار مختلفی داشته است. این اندیشه در خط سیر تاریخی - تدریجی خود، مراحل تکوین و تکامل را پیموده است تا اینکه در قرون اخیر -به ویژه از قرن سیزدهم به بعد صورت توسعه یافته آن، به عنوان یک نظریه سیاسی کامل آشکار شده است.

برای آگاهی بیشتر رجوع کنید:
الف. جهان بزرگی، احمد، درآمدی بر تحول نظریه دولت در اسلام؛
ب. پیشینه و دلایل ولایت فقیه، امام خمینی و حکومت اسلامی؛
پ. جهان بزرگی، احمد، پیشینه تاریخی ولایت فقیه.

 مبحث بعدی در باب ولایت فقیه : 
آیا در روایات توصیه و سفارشی بوده است که در زمان غیبت کبری تشکیل حکومت اسلامی واجب است؟ آیا این روایات مستدل است؟



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 87 فروردین 18  ساعت 11:7 صبح 
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شکست اخلاق
و علی البرجام السلام!
نشان وابستگی..
جریان انحرافی
اهداف پنهان
تحریم صداقت..
صندوق ها شفاف اند؛ عینک مان را تمیز کنیم!
تحریم جدید..
شیطان بزرگ
اظهارات سخیف نجفقلی حبیبی درباره ی عاشورا
آقای هاشمی برایتان نگرانم..
سخنی از سر دلسوزی با جریان شیرازی ها
نکته ای در باب سبد کالا
رابطه با روسیه..
نکته ای در باب تسخیر لانه ی جاسوسی
[همه عناوین(166)]