سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سیاسی - با ولایت
فرشتگان با خشنودی بالهایشان را برای جویای دانش می گسترانند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

سعید جلیلی، بی شک یکی از دیپلمات هائی است که چپ و راست، داخلی و خارجی نمی توانند توانمندی های او را انکار کنند. همه اتفاق نظر دارند که  یکی از پایه های اساسی موفقیت در سیاست خارجی، سعید جلیلی است.
این روز ها تیتر اول رسانه ها، سعید جلیلی است. حواشی مذاکرات او و تیمش نقل محافل شده است. شاید بتوان گفت پس از وزیر بهداشت اسبق، محبوبیت و صفای آقای دکتر جلیلی زبانزد شده است. تیزهوشی و شجاعت او در عین ساده زیستی بی نظیرش حتی برای سیاستمداران خارجی قابل تحسین بوده است.

اما در این میانه هستند افرادی، که این شخصیت برجسته را بر نمی تابند.. و احتمالا در صددند همان کاری را بکنند که با دکتر باقری لنکرانی و دیگر اخراجی های دولت نهم و دهم کرده اند.
با تائید وجود جریان انحرافی در بدنه ی اصلی دولت، نمی توان ساده اندیشانه تصور کرد که این تیم وجود چنین شخصیت انقلابی، ولایی و در عین حال کارآمد را در کنار خود تحمل نماید. شواهد زیادی بر این مدعا وجود دارد. تلاش برای کم اهمیت نشان دادن اقدامات جلیلی، سانسور مذاکرات مسکو در روزنامه ایران که همان بولتن خبری دولت و تیمش می باشد -در عین اینکه تیتر اصلی همه ی رسانه ها بود- نمونه هایی از این حیرانی می باشد.

سوالی که در این جا وجود دارد این است که جریان انحرافی با دکتر جلیلی چه خواهد کرد؟ تصور بنده این است که این جریان بر سر دوراهی بزرگی قرار گرفته است. 
ادامه ی مسئولیت دکتر جلیلی، موجب افزایش محبوبیت روزافزون وی خواهد شد. رسانه ای شدن دیدارها، مذاکرات و گزارشات ایشان، زمینه را برای شناخت بیشتر او در اذهان عمومی آماده تر می کند. تصور کنید او نامزد انتخابات دوره ی بعدی ریاست جمهوری باشد!
برای راندن او از این مسئولیت نیز راهی به جز عزل یا اجبار به استعفای وی متصور نمی باشد. عزل وی در اوج محبوبیت، موجب مظلوم نمائی او خواهد شد. احتمال دخالت رهبری هم سایه ی سنگینی در این موضوع است که بعید می دانم دولتی ها باز هم بخواهند تجربه اش کنند! جایگزینی مهره ای دیگر به جای دکتر جلیلی هم کار ساده ای نیست. این روزها، دکتر جلیلی گزارش کار خوبی برای دولت است!

مجموع این مسائل به خوبی بیانگر حیرانی و سرگردانی تیم جریان انحرافی در مقابله با دکتر سعید جلیلی می باشد. مسلما جریان انحرافی در این میانه بیکار نخواهد نشست و دست به اقدامات ایذائی خواهد زد. اما چه باک که ما را اینگونه وعده داده اند: فان حزب الله هم الغالبون.. و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون/

پیـــنوشت:
روایت نجف زاده از مذاکرات مسکو خالی از لطف نیست. ایــنــجــا یا ایــنــجــا ببینید.
روایتی دیگر از اقتدار تیم جلیلی: چرا مذاکرات هسته ای در ژنو برگزار نشد؟



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 91 خرداد 28  ساعت 5:46 عصر 

سی و سومین سالگرد انقلاب شکوهمند اسلامی رو پشت سر گذاشتیم. در 850 شهر بزرگ و کوچک شاهد راهپیمائی های گسترده ی مردمی بودیم. مسلما این اولین و آخرین راهپیمائی و تجمع گسترده ی امت حزب الله نیست. آنقدر راهپیمائی و گردهمائی ملی داشتیم که آمارش از دستمان در رفته. روز قدس، 22 بهمن، نهم دی و..
نمی دانم تا کجا باید پیش برویم تا ظرفیت دوربین ها و تشکیلات میلیاردی صدا و سیمای ملی(!) از دوربین های موبایل بعضی ها بالاتر برود..
هنوز هم بعد از این همه حضور، آقایان در تیترهای خبری مصلحت اندیشی می کنند. هنوز هم می ترسند پابرهنگان را ببینند. هنوز هم می ترسند انرژی متراکم مستضعفان را به رخ اشراف کثیف بکشند. 
در مملکت حزب الله، حزب الله از همه مظلوم تر است..



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 90 بهمن 23  ساعت 10:44 صبح 

حکم دادگاه جناب فائزه هاشمی فرزند حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی اعلام شد:

شش ماه حبس و 5 سال محرومیت از فعالیت های سیاسی ، فرهنگی و مطبوعاتی +

به مهدی هاشمی بگوئید به ایران برگردد چرا که اینجا امنیت ارزان تر است..

یادش به خیر!  کاوه اشتهاردی فرزند شهید اشتهاردی به جرم انتشار « بیانیه مشترک 220 تشکل دانشجویی برای محاکمه مهدی هاشمی رفسنجانی » به 6 ماه حبس تعزیری و 10 ضربه شلاق محکوم شد! این یعنی هزینه ی فعالیت بر علیه متهم فراری بیش از هزینه ی فعالیت علنی ضد رهبری است..

اگر قوه ی قهریه ی کشور به محاکمه ی فائزه ی هاشمی نمی پرداخت بسیار بهتر بود؛ زیرا در آن صورت حمل بر مصلحت اندیشی آقایان می شد تا بی عدالتی..
در اثبات بی عدالتی دستگاه قهریه همین بس که با محکومین حوادث پس از انتخابات چه شد و با ایشان چه..!

راستی! حکم محارب چی بود؟!

فاین تذهبون؟

یاد وبلاگ بیچاره ام میفتم که به علت انتقاد به هاشمی فیلتر شد. وبلاگی که هیدر اون مزین به عکس ولی امر مسلمین بود!

ما انتظار حمایت نداریم، انتظار عدالت هم نداریم؛ چون شما عرضه اش را ندارین، چون خودتون فساد دارین، فساد دارین که ارزش ولی خدا پیش چشمتون از حرومزاده های انگلیسی کمتره.. همین دلهره داشتن من هنگام نوشتن این متن نشانه ی فساد شماست. دلیل از این بهتر؟! اینه حکایت عدالت در کشور ما...
ما کار خودمونو می کنیم شما هم کار خودتونو بکنین. والعاقبه للمتقین/



 
نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 90 دی 16  ساعت 5:16 عصر 

تا اسم 9 دی میاد، تو کله هامون هوا میفته و سر سینه رو میدیم بالا که بله! تو سال فتنه، شرمنده ی امام حسین(ع) نشدیم و گل کاشتیم! ما سمبل بصیرت و دفاع از ولایت شدیم! تاریخ از ما به عنوان عمار یاد می کنه! ..

بسه این حرفا! تا کی هنداونه زیر بغل خودمون بزاریم؟

حدود یک سال در خیابان ها به جایگاه ولایت فقیه و شخص ولی فقیه توهین و جسارت شد؛ در دانشگاه ها اهانت به رهبری به حدی رسید که یک روال طبیعی حساب می شد؛ قبح این عمل در اذهان شکسته شد... عمارها کجا بودند؟

مگر حضرت امام(ره) نفرمودند که "ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است" ؟
مگر حضرت خامنه ای در جایگاهی غیر از جایگاه رسول الله(ص) و ائمه ی اطهار(ع) تکیه دارند؟ مگر این جزو اعتقادات اساسی شیعه نیست؟ پس چرا در برابر این اهانت ها همچین قیامی صورت نگرفت؟؟! بله این نشان دهنده ی اونه که ما هنوز ولایت را نمی شناسیم!

بله ما در برابر هتک حرمت به امام حسین(ع) قیام کردیم اما حسین زمان را نشناختیم..
ندای "این عمار" او همان ندای "هل من ناصر" حسین(ع) بود که ما نفهمیدیم..
اگر مولایمان خامنه ای، این روز را روز بصیرت می داند از بزرگواری ایشان است؛ دلیلی نمی شود تا ما هم به معضل خودعمارپنداری دچار شویم!

ما از نهم دی برای پایان دادن به فتنه بهره بردیم؛ اما حقیقت آن است که ما باز هم قافیه را باختیم.. ما باز هم شرمنده ی ارباب شدیم..

اگر حسین(ع) به داد ما نمی رسید مشخص نبود تا کی باید به خاله بازی هامان ادامه می دادیم..

امان از غریبی مولایمان خامنه ای...



 
نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 90 دی 16  ساعت 3:3 عصر 

بعد از یادداشت “هر دم از این باغ بری می رسد..” موج انتقادات به همراه اهانات و تهمت ها روانه ی ما شد. هرکس به نوعی شروع به مخالفت کرد. یکی گفت تازه به دوران رسیده ای، جو گرفتدت! یکی گفت این حرف ها رو میزنی که گنده بشی! یکی گفت شرایط دیپلماتیک اقتضا می کرد؛ یکی گفت ایام حج نزدیکه و مجبور بودن؛ یکی ترور سفیر عربستان رو ملاک قرار داد؛ یکی گفت چون آقا حرفی نزده تو هم لال شو! یه سری افراد تنش زدائی رو مطرح کردند؛ یکی گفت چون رئیس جمهور شخص دوم مملکته یعنی از همه بیشتر می فهمه! جالبه بعضی ها تهدید هم کردند! و از اون جالب تر اینکه بعضی ها از طرف آقا هم نظر می دادند! بعضی ها؛ بعضی ها…

این بار هم طولی نکشید که دست عنایت خدا باز هم متجلی شد. سیاست بسیار زیرکانه و همه جانبه نگرانه حضرت سیدعلی باز هم چشم ها را خیره کرد. حضرت آقا در آستانه‌ى روز ملى مبارزه با استکبار جهانى‌ در دیدار با دانش‌آموزان و دانشجویان، برگ دیگری از ذکاوت سیاسی خود را به نمایش گذاشتند:

“ما امروز صد سند غیر قابل خدشه در اختیار داریم که نشان میدهد دولت آمریکا پشت سر ترورها و تروریستهائى بوده است که در ایران یا در منطقه واقع شده است. ما با این صد سند، آبروى آمریکا را در دنیا خواهیم برد؛ آبروى این مدعیان حقوق بشر و مبارزه‌ى با تروریسم را در دنیا پیش افکار عمومى خواهیم ریخت؛ اگرچه امروز هم آبروئى ندارند.” +


این پیام جهانی حضرت آقا از چندین جهت قابل ارزیابی است:

- اولین مطلبی که از این فرمایش حضرت آقا قابل برداشت است را اینطور می شود ارزیابی کرد: آمریکا که با افزایش فشار سیاسی و اقتصادی بر ایران، قصدی جز وارد ساختن دوباره ی عناصر فتنه به داخل نظام و محدود ساختن فعالیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه را ندارد؛ بار دیگر در موضع انفعال قرار گرفت. و این اولتیماتوم ایران ابتکار عمل را از جبهه ی دشمن خارج نمود.

- ابتکار دیگر حضرت آقا، عدم انتشار صد سند مذکور در ابتدای امر بود. این کار چند حسن دارد. یکی اینکه ملت های منطقه و افکار عمومی را تشنه ی دریافت این اسناد خواهد کرد. دیگر این که این اسناد به عنوان برگ برنده باقی خواهد ماند..

- نکته ی دیگر این پیام تاریخی، زمان بیان آن بود. وضعیت برائت از مشرکین امسال از شرایطی متفاوت برخوردار بود که با توجه به بیداری اسلامی و انسانی، بیم شیطنت ها در آن می رفت. حتی در بعضی از نظرات دوستان استراتژیست(!) احتمال حمله هم داده شده بود! حضرت آقا با در اختیار گرفتن زمین بازی، فرصت تحلیل را از دشمن گرفتند و نتیجه ی بازی را به نفع انقلاب تغییر دادند.

- احیای روح سرخورده ی ملت های انقلابی منطقه از رفتار ذلیلانه ی دولت ایران در حوادث اخیر نیز از نتایج دیگر این پیام بود.

- نکته ی دیگر قابل برداشت از این پیام این است که حضرت آقا بطور غیر مستقیم سیاست منفعلانه ی دولت را زیر سوال بردند و موضع جمهوری اسلامی را موضع عزت مطرح کردند. موشک جواب موشک. دولت مردان باید می فهمیدند که به جای بازی در زمین حریف، خود به فکر تعریف زمین بازی می افتادند. به جای دادن پیام تسلیت به یکی از کثیف ترین موجودات کره ی زمین برای مرگ جانشینش و فرستادن نماینده برای تشییع جسد و دادن سرسلامت باد(!) باید کار اساسی تری انجام می گرفت. که الحمدلله باز هم مقام معظم رهبری غرور شکسته ی ما را احیا کردند. و بار دیگر ابهت گفتمان انقلابی حزب الله را به دنیا نشان دادند.

سایه ی حضرت امام خامنه ای مستدام.



 
نویسنده: مهدی حامدی |  جمعه 90 آبان 20  ساعت 11:30 صبح 

یادش بخیر در جنگ 22 روزه آقای رئیس جمهور چنان پیامی خطاب به دول عربی صادر کرد که از حکم جهاد داغ تر بود. گذشت و گذشت…

سال 1390/
شیعیان بحرین توسط نظامیان عربستانی قصابی میشن؛ طرف پیام تسلیت میده به ملک عبدلله به مناسبت مرگ وزیر دفاع عربستان! و علاوه بر همدردی، آرزوی غفران و رحمت برای آن مرحوم هم می کنه! همه ی این ها به کنار، ملک عبدالله حرامزاده رو “خادم الحرمین الشریفین” هم مورد خطاب می ده! و برای دولت وهابی و کثیف آل سعود آرزوی سربلندی و بهروزی هم می فرمایند..

اصلا بیخیال! دعوا که نداریم؛ انشاالله آقای دکتر احمدی نژاد با همین افرادی که محترم می شمارنشون محشور بشن.

آقای احمدی نژاد شاید به خاطر گاف های متعدد سیاسی و القائات اطرافیانش در حوزه ی سیاسیت خارجی مجبور به بافتن این اراجیف باشند، اما ایشان نماینده ی جریان حزب الله در کشور نیستند.

کاش ما هم تریبونی داشتیم تا از طریق آن از مردم مظلوم بحرین و همه ی مستضعفین جهان به خاطر این افاضات عذرخواهی کنیم..

حضرت روح الله! شرمنده ایم…

پینوشت:

- آقای هاشمی هم لطف کردند و پیام تسلیتی صادر فرمودند! خب الحمدلله…  ما از ایشان به دلیل سوابقشان در این زمینه انتظاری نداریم، اما آقای احمدی نژاد به دلیل انتسابشون به جریان حزب الله سخت زیر ذره بین است و حساسیت ها هم به همین دلیل است.

- بعضی ها گفته اند این کار یک حرکت دیپلماتیک برای جمع کردن داستان ترور سفیر عربستان در آمریکا بود و به علت نزدیکی ایام حج لازم بود! عرف دیپلماسی آقایون برای حزب الله مهم نیست. آیا اگر این داستان در مورد اسرائیل یا آمریکا هم بود این کار باید صورت می پذیرفت؟ آیا برای رد هر ادعائی باید دست به هر کاری زد؟ دو دو تا همیشه چهار تاست!

- تو یکی از سایت ها دیدم که یکی از برادران ضد ارزشی(!) (شایدم بشه گفت بی ارزش) نوشته که حزب اللهی ها از این پیام تسلیت عصبانی شده و به غلط کردن افتادن! قبلا به این افاضات مذبوحانه پاسخ گفتم؛ ایـنـجـا بخونید.

- اسم تنش زدائی هم که میاد تو نظرات، انگار آب یخ میریزن روم! تو نظرات در پاسخ به یه بنده خدائی این مورد رو هم توضیح دادم. اختصارا ارجاع میدم به موضوع حکم ارتداد و اعدام سلمان رشدی و حساسیت های پس از جنگ تحمیلی

- بعضی از دوستان از لحن بنده در این نوشتار ایراد گرفتند؛ ایرادی نداره! نظر شما متین است! اما بهتر بود قبل از انتقاد به لحن نوشتار بنده، به لحن نظر خود خطاب به من هم توجهی می کردید!

- بعضی از پینوشت ها برای سایت مبارزکلیپ نوشته شد که اخیرا اونجا هم مشغولم.

سایه ی حضرت امام خامنه ای مستدام



 
نویسنده: مهدی حامدی |  دوشنبه 90 آبان 2  ساعت 6:10 عصر 

Hashemi Rafsanjani

یکی از اشکالاتی که به امثال ما وارد است این است که سریع درگیر جوسازی های جبهه ی دشمن قرار می گیریم و به قول خودمون تو زمین دشمن بازی می کنیم. در همین مسئله ی اختلاس و گاف های اخیر جریان انحرافی، برخورد قاطع با این گونه انحرافات لازم و ضروری است اما نباید این گونه برخورد ها باعث فراموشی انحرافات عظیم تر نظیر باندهای مافیایی هاشمی و رضائی و قالیباف و لاریجانی و خوئینی ها و امثالهم شود. راستی چرا این روزا خبری از مهدی هاشمی نمی شنویم؟!! چرا سخنی از بزرگ خاندان ثروت و قدرت کشور و پایه ریز لیبرالیسم اقتصادی و فرهنگی و الیگارشی اسلامی نیست؟!! چرا آتش توپخانه فقط به انحرافات خودی می زند؟ و حاشیه ی امنیت برای مفسدان اصلی سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی ایجاد می کند؟ آیا این حوادث در نزدیکی انتخابات بو دار نیست؟

جریان مشائی دیگر فتنه نیست. فتنه زمانی مطرح است که حق و باطل مخلوط و ممزوج شوند. جریانی که خودی و غیر خودی آن را انحرافی می خوانند که دیگر نمی تواند فتنه کند! این ها شاید بتوانند با استفاده از قدرت و ثروت برخواسته از موقعیت شغلی خود به سوء استفاده بپردازند؛ این ها شاید بتوانند با همین قدرت و ثروت در اختیار خود، خط دهی و جهت دهی دلخواهشان را به برخی مسئولین سست ایمان قدرت طلب بدهند؛ اما...! اما این ها از یک چیز بی بهره اند.. و این چیزی نیست جز پایگاه اجتماعی. قدرت و ثروت در وضعیت امروزی اگر جز برای در اختیار گرفتن و سیطره بر اذهان به کار رود، به هرز رفته است.

احمدی نژاد و جریان وابسته ی به او مصداق کامل ضرب المثل "از اینجا رانده و از آنجا مانده" شده اند! احمدی نژاد در بین مخالفین خود جایگاهی برای عرض اندام نداشته و ندارد؛ موافقانش نیز جریان متصل به وی را انحرافی می دانند! و در اعتمادشان به او تردید و بدبینی راه می دهند.

غرض اینکه آتش توپخانه ی عدالت محوری را مطابق میل دشمن حرام نکنیم! و کانون اصلی فتنه را فراموش نکنیم.


پی نوشت:
اگر کم مطلب مینویسم برای اینه که اولا دوست ندارم تکراری بنویسم؛ دوما نمیخوام کپی پیست باشه؛ سوما نمیخوام مطلبم مشتبه و غیر منطقی باشه؛ چهارما نمیخوام حواشی را دامن بزنم یا مناسبتی کار کنم! در کل خوب و بد همینه دیگه! مدلم اینه، چه کنم! در هر صورت معمولا روزانه به وبلاگ سرکشی می کنم و به نظراتی که به نظرم معقول و منطقی باشه و نیاز به جواب داشته باشه، حتما جواب خواهم داد. دعا کنین کج نریم..
سایه ی حضرت امام خامنه ای مستدام؛ چشم دشمنانش کور!

 



 
نویسنده: مهدی حامدی |  یکشنبه 90 مهر 24  ساعت 9:21 عصر 
   1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شکست اخلاق
و علی البرجام السلام!
نشان وابستگی..
جریان انحرافی
اهداف پنهان
تحریم صداقت..
صندوق ها شفاف اند؛ عینک مان را تمیز کنیم!
تحریم جدید..
شیطان بزرگ
اظهارات سخیف نجفقلی حبیبی درباره ی عاشورا
آقای هاشمی برایتان نگرانم..
سخنی از سر دلسوزی با جریان شیرازی ها
نکته ای در باب سبد کالا
رابطه با روسیه..
نکته ای در باب تسخیر لانه ی جاسوسی
[همه عناوین(166)]